ناخدای عشق

ساخت وبلاگ
عشق کور است ؟ بی شک در فیلم " نابینا " ساخته  مایکل مایلر حکایت عشق این گونه  نیست! فیلم  در آغاز با بازی دبی مور دوست داشتنی و آلک بالدوین نشانه هائی از عشق را نشان نمی دهد . داستان دو نیویورکی است . دبی مور ( سوزان ) زندگی اشرافی دارد و او زن یک بیزنس من موفق است و روزگار را می گذراند روزگاری تا حدی سرد و شاید با تکیه به باوری که عشق در میان سالی تنها خاطره است و  سازش و همکاری می تواند زندگی را به پیش ببرد . زندگی  یک زوج در سنین میان سالی موفق از بعد مالی و ناگهان اتفاقی می افتد ! همسر سوزان به زندان می افتد و از آنجائی که همه عملیات مالی از حساب مشترکی انجام می شود  سوزان هم محکوم به 100 ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : عشق,کور,نیست, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 155 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

گاندی گفتمن نباید چیزی باشم که تو می‌خواهی ، من را خودم از خودم ساخته‌ام،تو را دیگری باید برایت بسازد وتو هم به یاد داشته باشمنی که من از خود ساخته‌ام، آمال من است،تویی که تو از من می سازی آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگی را تعیین می‌کند نه آرزوهایشانو من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو می‌خواهیو تو هم می‌توانی انتخاب کنی که من را می‌خواهی یا نه  ؟.... و امروز به عکس کودکی می نگرم و  می اندیشم  به حکایتی که به نام زندگی  داشته ام  به نزدیک به نیم قرن پیش بر می گردم جائی که به دنبا آمده بودم و پدر ی که به من می نگرد و می گویم " تورج فرزند ایرج " و شاید در ذهنش هزاران آرزو ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : خواهی, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 161 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

دانش خوب است دانستن بهتر است ؟ شاید قصه امروز بشر این باشد که ندانستن از دانستنی های بی فایده بهتر است !! کمی داستان پیچیده است و شاید همین پیچیدگی اساس داستان فیلم "دایره"* است این فیلم در سال 2017 ساخته شده و با بازی اما واتسون  و تام هنگس پا به عرصه وجود نهاده است داستان در باره دختری به نام مایه ( اما واتسون)است که به استخدام یک شرکت بزرگ  که یک  ابر رسانه اجتماعی تولید  می کند به یک باره در می آید و  در اثر حادثه ای به تشویق رئیس شرکت یعنی  ایمون بایلی ( تام هنکس ) تن به آزمایشی می دهد  او باید به خودش سنسور هائی وصل کند که هیچ  حریم خصوصی نداشته باشد و... داستان فیلم حکایت تنهائی آدمهای ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : دنبال,رویا,دوم, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 168 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

  رویایم را به کدامین آسمان گره کنم؟ عشق را ز کدامین اقلیم صدا کنم ؟ ترانه خوان شهر " الهه ناز " را به چند سکه سیاه فروخت دیگر کسی نجوای " با تو رفتم بی تو باز آمدم "را تکراری نمی داند این روزها بی تو و من شدن سهل ترین  پایان قصه  " ما "است  کدامین ما ؟ گدامین ماه ؟  مهتاب شبی در خیال یار  هجرت کرده  از اذهان این شهر پر هیاهوی بهر هیچ کسی لختی نمی ایستد مجالی برای آه کشیدن هم نیست این شهر نه اشکی بخاطر آورد و  نه لبی می شکفد به لبخندی ز  دلخوشی عطر حضور  یار کجاست ؟ کسی می پرسد ؟  دلدار کجاست ؟  کسی می خواند ؟ آهسته و پیوسته رو به زوال می روم سخن گفتن با خوشتنم دیگر نشان بیماری نیست من با آسما ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : خیال, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 170 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

روزگار سیاه و سپید را دوست داشتم  عکس های سپید و سیاه تلویزیون هائی که سپیده و سیاه  نمایش می دادند  فیلمهای سپید و سیاه   مجله سپید و سیاه !! گوئی افکار تنها سپیده و سیاه بودند و چنین بود که رفتارها و آدمها هم سیاه و سپیده بودند همان دنیائی که وقتی خانمی در خیابان راه  می رفت مواظب بودیم که تنه به او نزنیم همان جهانی که فحاشی و بی ادبی حتی هنگام تصادف جلوی خانواده زشت بود همان روزگاری که  همسایگی و رفاقت و  خویشاوندی حرمت داشتند همان  زمانه که قهر معنی دشمنی  نمی داد همان وقت ها که عشق خود عشق بود وفا داری امتیاز حساب نمی شد و صبر و تحمل مشق  می شد و... تکلیف  مشخص بود  تکلیف نیاز نبود که یاد ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : سیاه,سپیدی, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 153 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

می گویند  وقتی قرار است که ملتی نابود شود اول باید در میان دل آنها امید به آمدن قهرمانی را زنده نگاه داشت و سپاس باور به قهرمانی را از بین برد و این گونه است که امید می رود و ملتی که بی امید است بی گمان مرگ را به آغوش می کشد !  روزگار بی مهری است تند و سریع بی وفائی و فراموشی کلید می خورند ! فرار با ریسمان بی وفائی عادتی معمول نه مذموم است ! قهرمان کجاست ؟ عشق کجاست ؟  شرافت کجاست ؟  وفا و مهر کجاست ؟  قهرمانان دوران کودکی ما چقدر بزرگ بودند و شاید باور نکردنی !  در تمامی قصه های ما دو  نشانه بزرگ وجود داشت صداقت و عشق شاهزاده ای که به دنبال محبوبش سوار بر اسب می شود تا او را نجات دهد محبوبی ک ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : روزگار,قهرمانی, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 175 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

دوست دارم را با من بسيار بگو‎" دوستم داري ؟" را از من بسيار بخواه‎همه ما از عادی زیستنها گریزانیم و کیست که نخواهددریائی باشد و از مردابی زیستن گریزی نخواهد زند ؟ بسیاری از ما روزمرگیها را دوست نداریم و از این که هر صبح که از خواب بر می خیزیم را  یکسان  تا به شامگاه پایان ببریم فراری هستیم و باید گفت به واقع خسته ایم و می خواهیم از این خستگیها بگریزیم  و این خستگیها از تکرار شدن تکراریها پیش می آید اما برای این کار چه باید کرد‎١/وقتی که می گوئی دوستت دارم باید باورش کنی آری " دوست داشتن " باور بزرگی است به چشمهای یار بنگر  و غرق در آن زیباترین چشمهائی که فقط برای تو در دنیا وجود دارد بگو " دوس ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : قصه,تنهائی,حکایت,های, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 176 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

دلت كه مي گيرد لبخندت بهانه گيري مي كندسرت را بالا مي گيري و چشمت به آسمان ستاره باران و مهتابي كه مي افتد خاطره را بهانه مي كني خسوف دلتنگي ماه و ستاره ها و لبخندت را پشت ابر آه مي بردسرت را كه پايين مي گيري پاهايت را مي بيني كه همراهي ندارد به دنبال قدمي نيست عجله ندارد مقصد و مقصودش ناكجا آباد دلتنگي  ها نزدیک استسرت نه ز آسمان خيري بيند و نه سر به زيري راهي نشانش دهد پس مي ماند ميان زمين و آسمان و آن وقت مي بيني جايي براي دمي لبخند هم نيستجواب لبخند تو اخم و شايد زمزمه اي ناخوشايند مي شود و يا حداقل دزديدن نگاهدلت كه گرفته باشد لبخندت مي رود به صندوقچه نسيان كه قفل و كليد درستي ندارد و بير ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : لبخندی,صید,دلتنگی, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 177 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

ورق پاره هاي كتاب دلم را كه مي بينم هيچ نخواهم جز نسيانآري فراموشي چاره اي است براي رهايي ز جنونورق پاره هاي دل را برگ به برگ بارها مي خوانمگاهي لبخندي زنم كه چه زود بوسه زند به اشكيا كه شور و شوقي را رسانم به كوچه حسرتمي نشينم و با خودم گويمچه بود و بعد چه شد؟كه بود و بعد كه شد؟و ميان اين همه "چ" و"ك" نتوانم پاسخي به يك "چرا"دهم يا "كور سوئي" يابمورق پاره هاي كتاب دلم را كه مي بينم هيچ نخواهم جز خط خطي يادياد چه كنم؟ بي وفايي؟ياد كه كنم؟ توئي كه ورق پاره كردي كتاب عشق ورزي مراياد كي را كنم؟ زمان ايستاده است براي من كه عقربه حضور لحظه ها زنده بودند به زندگي و زيستن براي من چيزي نبود جز عشق ورز ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : ورق,پاره,های,کتاب,دلم, نویسنده : ftourajatefb بازدید : 174 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24

everything everything فیلم "همه چیز همه چیز " حکایتی بر اساس  کتابی با همین نام که توسط   نیکولا یون نوشته شده است را  نمایش می دهد  ! قصه در مورد دختری است که بعلت مشکلی  که در دستگاه ایمنی بدنش دارد در خانه اش  و زیر نظر مادر پزشکش تحت مراقبت است  او در خانواده ای است که چند سالی است فاجعه ای را پشت سر گذاشته اند و در حادثه ای پدر و برادر خودش را از دست داده است.  او حق خروج از منزل ندارد و تمامی ارتباطش با یک پرستار و مادرش و دنیای اینتر نت است تا این که ناگهان در همسایگی او  خانواده ای سکنی می گزینند و پسری هم سن و سال او همسایه اش می شود و   این مسئله باعث می شود که  وارد ارتباطی شود که د ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 177 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:24